ROMAN

تمام رمان هایی که در این وب قرار گرفته می شود توسط خودم نوشته میشود هرگون کپی برداری بدون اجازه ی نویسنده پیگرد قانوی دارد برای خواندن رمان از پایین پیج شروع به خواندن کنید

قسمت2

-چیزی شده کامه جان

-نه,فقط میخواستم در رابطه با پیش دانشگاهی با هاتون صحبت کنم

-اهان تصمیم خاصی گرفتی

-بله میخوام جذب اموزشگاه بشم نظرشما چیه

-هرجورمیدونی اگه  میدونی اینجوری موفق میشی پس حتما این کارا بکن

-باشه روزتون خوش

-خداحافظ

خب حالا مونده برم رو مخ بابا بزار ببینم ساعت چنده جانم ساعت11خاک برسرم دوباره باید جواب پس بدم حواسم به همین چیزا بود که دیدم وسط خیابونم یه ماشینم جلومه

-دختر حالت خوبه معلومه حواست کجا ست عین چی سرتو میندازی میای وسط خیابون خودت بدرک مردم دیگه بدبخت نکن

-هی اقا ی نسبتا محترم مراقب حرف زدنتون باشید بجای ماشین باید به شما گاری میدادن اینم عوض عذر خواهی کردنتون یه دختر میخواستین جونمرگ کنین تازه دوقورت نیمتونم باقیه عجب

-خانوم چه پرو تشریف دارن خدایا خودت یه رحم به ما مردا بکن

-پرو خودتی شمارو به خیرو مارو بسلامت

-اگه جایی میرید برسونمت

- برو عمتو برسون شان پانزه

-چیزی گفتین

-نه

-منظور خاصی از رسوندنتون نداشتم

-خیلی خوب مسیرتون به پاسداران میخوره

-اره سوارشو

خدایا شکرت حال حوصله ی راه رفتن نداشتم ادم کور از خدا چی میخواد تو تا چشم بینا

ادرسو بهش دادم با ترافیکی بود یه نیم ساعتی توراه بودیم

-چندسالته

-تاحالا دید یه خانوم محترم سنشو بگه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 16 تير 1394برچسب:,ساعت 14:36 توسط satangirl| |